• 1
  • 2
  • 3
  • 4

سوپرویژن در رواندرمانی

نویسنده: مهدی چمی کارپور

 

سوپرویژن در رواندرمانی نوعی راهنمایی و کمک حرفه ای است که یک درمانگر (که در این رابطه سوپروایزی نامیده می شود) از سوی درمانگر دیگری (که در این رابطه سوپروایزر نام می گیرد) که نسبت به او تسلط نظری، تجربه و مهارت بالینی بیشتری دارد، دریافت می دارد.

فواید اصلی سوپرویژن را می توان در قالب موارد عمده زیر خلاصه نمود:

1- سوپروایزی با کمک سوپروایزر شکافهای موجود در دانش نظری خود را مرتفع می سازد و به دانش نظری خود انسجامی نسبی می بخشد؛ نسبی از این جهت که پاره ای تردیدها، شکافها و چالش ها در تئوری های موجود ممکن است به طور مطلق قابل رفع نباشند.

همچنین، آموزشی که در سوپرویژن صورت می گیرد به فراسوی آموزش های نظری صرف می رود، زیرا در سوپرویژن بسیاری مفاهیم نظری از خلال تجربه زنده درمانگر در رابطه با مراجعانش و به گونه ای عینی تر درک می گردند.

2- سوپروایزی به یاری راهنمایی های گام به گام سوپروایزر می آموزد که چگونه آموخته های نظری خود را به مهارت های بالینی تبدیل کند. به عنوان یک مثال، یک فرد به دشواری می تواند (یا شاید حتی نتواند) که با صرف مطالعه پیرامون هنر نقاشی و گذراندن دوره های تئوریک پیرامون این موضوع، یک نقاش ماهر و حرفه ای شود. رواندرمانی نیز تلفیقی از دانش و هنر است که دانش لازم برای آن می بایست از طریق مطالعه یا گذراندن دوره های لازم پیرامون نظریه های اصلی کسب شود و هنر آن را می بایست از طریق انجام کار حرفه ای توام با راهنمایی های منظم، گام به گام و پیوسته یک درمانگر متخصص آموخت. لذا، فرآیند سوپرویژن ترکیبی از آموزش نظری و هنرآموزی (مهارت آموزی) است.

3- دو مورد فوق را می توان در تبیین ضرورت یا حداقل سودمندی سوپرویژن در حیطه های گوناگونی اعم از پزشکی، هنر یا مهندسی نیز مطرح نمود، اما یک نکته دیگر وجود دارد که خاص حرفه رواندرمانی است و ضرورت سوپرویژن را در این حرفه بیش از پیش برجسته می سازد و آن بدین شرح است: پویایی های ذهنی یک انسان و پویشهای رابطه درمانگر و درمانجو در فرآیند درمان پیچیدگی های زیادی دارد. رواندرمانگر برخلاف متخصص در سایر حرفه ها وارد یک رابطه انسانی عمیق با درمانجوی خود می شود و از آنجا که درمانگر نیز خود انسانی است واجد افکار، باورها، فانتزی ها، احساسات، نیازها، حساسیت ها، آسیب پذیری ها و تعارضات خاص خود به عنوان یک انسان، در این مواجهه عمیق، پویا، پیچیده و گسترده میان دو انسان در تمامیت سابژکتیوشان بهتر است که یک شخص سوم حرفه ای، آگاه و باتجربه این رابطه را به اصطلاح از بیرون بنگرد. در این حالت، سوپروایزر مراقبتی ثانوی را همزمان از مراجع، درمانگر و رابطه درمانی فراهم می آورد.

 

روانشناس بالینی و رواندرمانی

نویسنده: مهدی چمی کارپور

 روانشناس بالینی:  روانشناس بالینی متخصصی است که در زمینه ارزیابی، تشخیص و درمان غیر دارویی مشکلات و بیماری­­های روانی، آموزش آکادمیک دیده است. روانشناسان بالینی با استفاده از مصاحبه و اجرای آزمون­های استاندارد و معتبر روانشناختی، مسائل و مشکلات بین فردی و درون­ روانی را شناسایی می­کنند و با استفاده از تکنیک­های مبتنی بر نظریه و پژوهش به درمان این مشکلات می­ پردازند.

     منظور از مشکلات و بیماری­های روانی در اینجا الزاما ابتلا به جنون (روانپریشی) نیست. امروزه انسان­ها در سراسر دنیا برای درک و حل بسیاری مشکلات فکری، عاطفی، هیجانی، ارتباطی، شغلی، خانوادگی یا تحصیلی در زندگی خود به متخصصان بهداشت روانی اعم از مشاوران، روانشناسان بالینی، روانکاوان و روانپزشکان مراجعه می­ کنند. یعنی مشکلات و مسائلی که همه انسان­ها ممکن در طول زندگی خود بارها با آنها مواجه گردند. یک مشاور یا روانشناس نیز ممکن است برای حل برخی تعارضات خود به یک مشاور یا روان­درمانگر دیگر مراجعه نماید.

روان­درمانی: روان­درمانی حرفه تخصصی روانشناس بالینی و روانکاو است. البته مشاوران و روانپزشکان زیادی نیز در سراسر دنیا با گذراندن دوره­ های تخصصی روان­درمانی و کسب مهارت در این زمینه به روان­درمانی اشتغال می­ورزند. روان­درمانی نوعی درمان است که عمدتا از طریق کلام و گفتگو صورت می­گیرد و بیش از یک قرن قدمت دارد. اگرچه این گفتگو با گفتگوها و درد دل­ های عادی در زندگی روزمره تفاوت دارد. زیرا روان­درمانی یک فرآیند مبتنی بر نظریه و پژوهش است و به عبارتی یک فرآیند علمی است. فرآیندی سلیقه­ ای نیست و چندان ارتباطی به تجارب، نظرات و عقاید شخصی درمانگر ندارد. روان­درمانی ارائه­ دادن توصیه­ ها و نصیحت­ های پدربزرگ­ منشانه و یا دلداری­ دادن­ های سطحی و زودگذر نیست. همچنین، روان­درمانگر در مورد مراجع خود دست به قضاوت­های اخلاقی و شخصی نمی­ زند. قضاوت­ها، توصیه­ ها و تحلیل­ های روانشناس، قضاوت­ها، توصیه­ ها و تحلیل­ هایی علمی، یعنی مبتنی بر نظریه­ ها و پژوهش­های روانشناختی هستند.

     روان­درمانی یک فرآیند مشارکتی و نیازمند حضور فعال مراجع است. به عنوان مثال، اگرچه یک روان­درمانگر چیزهای زیادی پیرامون پویش­های افسردگی می­داند، اما افسردگی شخص الف ممکن است دلایل و ریشه­ های متفاوتی با افسردگی شخص ب داشته باشد. در واقع این خود مراجع است که سفری را برای درک و شناخت بهتر دنیای ذهنی خود آغاز می­کند. مراجع در این سفر با جنبه ­های گوناگون روان خود اعم از تفکرات، هیجان­ها، احساسات و عواطف، تمایلات غریزی، تعارض­ها، دردها، عشق و نفرت­ها، ترس­ها، آرزوها و خواسته­ های هشیار و ناهشیار خود آشنا می­گردد؛ الگوهای رفتاری و نگرش­های خود پیرامون خودش، دیگران و پدیده­ های زندگی را در خود شناسایی می­ کند و همزمان، شیوه­ های جدید رفتارکردن، الگوهای جدید برقراری ارتباط، دیدگاه­ ها و نگرش­های تازه­ را کشف می­کند. روان­درمانگر در طول این مسیر با استفاده از تئوری، تکنیک­های درمانی، پژوهش­های قبلی، تجارب درمانی خود و تجارب مکتوب درمانگران گذشته و حال در سراسر دنیا، به مراجع در به انجام رساندن مناسب و بهینه این فرآیند یاری می­ رساند. روان­درمانگر به جای اینکه به مراجع امر و نهی کند و بگوید که چه کاری را انجام دهد و چه کاری را انجام ندهد، به مراجع کمک می­کند که بتواند با قسمت­هایی از وجود خود که مورد غفلت قرار گرفته­ اند، مواجه شود و آنها را درک نماید. همچنین بتواند در فضایی امن و خالی از انتقادها و قضاوت­های شخصی دیگران، به گونه­ای متفاوت از گذشته، به خود، دیگران و زندگی نگاه کند و در نهایت، به یک صلح درونی دست یابد.

     روان­درمانی همچنین یک فرآیند اکتشافی است. حقیقت، به تدریج و با تلاش و کوشش کشف می­ گردد. درمانگر و مراجع به صورت تدریجی درمی­ یابند که مثلا چرا شخص الف همواره با دیدن شخص ب دچار اضطراب می­ گردد؟ یا چرا شخص الف همواره در فلان موقعیت دچار خشم شدید می­ شود؟ چرا در انجام کارها، احساس کفایت، رضایت و لذت ندارد؟ چرا احساس درماندگی می­ کند؟ چرا از زندگی زناشویی خود لذت نمی­ برد؟ چرا دائما در محیط کار دچار مشکل می­ شود؟ چرا همواره گرایش دارد به اینکه خود را برای کوچکترین خطاها سرزنش کند؟ چرا همواره با کسانی رابطه برقرار می­ کند که به او ضربه می­ زنند؟ و بسیاری چراهای دیگر.

     روان­درمانی می­ تواند به صورت درمان فردی، زوج­ درمانی، خانواده­ درمانی یا گروه­ درمانی و نیز با استفاده از رویکردهای گوناگون موجود مانند روانکاوی کلاسیک، روان­درمانی پویشی (تحلیلی)، رفتاردرمانی، شناخت­ درمانی، گشتالت­ درمانی، واقعیت­ درمانی، معنادرمانی، درمان وجودی، بازی­ درمانی، سایکودرام یا سایر رویکردهای درمانی معتبر انجام شود. روان­درمانی به هر شکلی که انجام گیرد، اصول اساسی و بنیادین حاکم بر آن تقریبا یکسان است، اگرچه تفاوت­های زیادی نیز بین رویکردهای مختلف وجود دارد.

 

دوره های پیشین